قبل بعد سخن هر چه گویم همه گفتهاند برِ باغ دانش همه رُفتهاند بَر میوه رُفتن جارو کردن برِ باغ دانش همه رُفتهاند میوه های دانش را خورده اند ؛ هر چی من بگم قبلی ها بهتر گفته اند هر چند میوهش به من نمیرسه اما از سایهش باید استفاده کرد اگر بر درخت برومند جای نیابم که از بر شدن نیست پای برومند باردار ، میوه دار توانم مگر پایگه ساختن بر شاخ آن سرو سایهفکن کسی کو شود زیر نخل بلند همان سایه زو بازدارد گزند از این نامور نامهی شهریار بمانم به گیتی یکی یادگار شهریار ابو منصور عبدالرزاق ماخذ اصلی شاهنامهی فردوسی بمانم به گیتی یکی یادگار از من به گیتی یک یادگار بماند شاهنامه تو این را دروغ و فسانه مدان به یکسان رَوِشنِ زمانه مدان از او هر چه اندر خورد با خرد دگر بر ره رمز ، معنی برد یکی نامه بود از گه باستان فراوان بدویند اندرون داستان نامه اشاره به شاهنامه پراگنده در دست هر موبدی از او بهرهیی نزد هر بخردی یکی پهلوان بود
اشتراک گذاری در تلگرام
استاد ابو القاسم فردوسی از دهاقین طوس بود از دیهی که آن دیه را باژ خوانند و از ناحیت طبران است بزرگ دیهی است و از وی هزار مرد بیرون آید فردوسی در آن دیه شوکتی تمام داشت چنان که به دخل آن ضیاع از امثال خود بی نیاز بود و از عقب یک دختر بیش نداشت و شاهنامه بنظم همی کرد و همه امید او آن بود که از صلهٔ آن کتاب جهاز آن دختر بسازد بیست و پنج سال در آن کتاب مشغول شد که آن کتاب تمام کرد و الحق هیچ باقی نگذاشت و سخن را به آسمان علیین برد و در عذوبت به ماء معین رسانید و کدام طبع را قدرت آن باشد که سخن را بدین درجه رساند که او رسانیده است، در نامهای که زال همی نویسد به سام نریمان بمازندران در آن حال که با رودابه دختر شاه کابل پیوستگی خواست کرد یکی نامه فرمود نزدیک سام سراسر درود و نوید و خرام نخست از جهان آفرین یاد کرد که هم داد فرمود و هم داد کرد وزو باد بر سام نیرم درود خداوند شمشیر و کوپال و خود چمانندهٔ چرمه هنگام گرد چرانندهٔ کرکس اندر نبرد فزایندهٔ باد آوردگاه فشانندهٔ خون ز ابر سیا
اشتراک گذاری در تلگرام